شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید رسول حفار
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيدرسول حفار »
بسم الله الرحمن الرحیم ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احباء عندربهم یرزقون. مپندارید آنان که در راه خدا کشته میشوند، مردهاند؛ بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگار خود روزی میخورند. با درود و سلام به محمد و آل محمد (ص) که خط سرخ شهادت را ترسیم نمودند. با سلام و درود به آقا امام زمان (عج) و نائب برحقش، امام خمینی. با سلام و درود بر شهیدان و تمام رزمندگان؛ وصیتنامه خود را شروع میکنم. البته مادر، خواهر...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيدرسول حفار »
بسم الله الرحمن الرحیم ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احباء عندربهم یرزقون. مپندارید آنان که در راه خدا کشته میشوند، مردهاند؛ بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگار خود روزی میخورند. با درود و سلام به محمد و آل محمد (ص) که خط سرخ شهادت را ترسیم نمودند. با سلام و درود به آقا امام زمان (عج) و نائب برحقش، امام خمینی. با سلام و درود بر شهیدان و تمام رزمندگان؛ وصیتنامه خود را شروع میکنم. البته مادر، خواهر...
نحوه شهادت رادمردان شهید در این مرحله از عملیات والفجر هشت
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
با توجه به اینکه سقوط شهر فاو از نظر جهانی برای نظام سیاسی عراق بسیار سنگین تمام شده بود. فرماندهان عراقی تمام توان خود را به کار گرفتند تا بتوانند فاو را باز پس گیرند. امّا تدابیر و عملیاتهای آنها نتیجه نداده و موفق نشدند. لذا بسیار ناراحت بودند و در رویارویی تن به تن در صبح گاه 27/11/1364 بین آنان و نیروهای گردان کمیل، برخوردی بسیار وحشیانه با این رزمندگان مسلمان داشتند. متأسفانه بسیاری از نیروهای گروهانهای...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
با توجه به اینکه سقوط شهر فاو از نظر جهانی برای نظام سیاسی عراق بسیار سنگین تمام شده بود. فرماندهان عراقی تمام توان خود را به کار گرفتند تا بتوانند فاو را باز پس گیرند. امّا تدابیر و عملیاتهای آنها نتیجه نداده و موفق نشدند. لذا بسیار ناراحت بودند و در رویارویی تن به تن در صبح گاه 27/11/1364 بین آنان و نیروهای گردان کمیل، برخوردی بسیار وحشیانه با این رزمندگان مسلمان داشتند. متأسفانه بسیاری از نیروهای گروهانهای...
شعر کیش مهر
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
همی گویم و گفته ام بارها پرستش به مستی است در کیش مهر به شادی و آسایش و خواب و خور به جز اشک چشم و به جز داغ دل کشیدند در کوی دل دادگان چه فرهادها مرده در کوهها چه دارد جهان جز دل و مهریار ولی رادمردان و وارستگان مهین مهروزان که آزادهاند به خون خود آغشته و رفتهاند بهاران که شاباش ریزد سپهر کشد رخت ، سبزه به هامون و دشت نگارش دهد گلبن جویبار...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
همی گویم و گفته ام بارها پرستش به مستی است در کیش مهر به شادی و آسایش و خواب و خور به جز اشک چشم و به جز داغ دل کشیدند در کوی دل دادگان چه فرهادها مرده در کوهها چه دارد جهان جز دل و مهریار ولی رادمردان و وارستگان مهین مهروزان که آزادهاند به خون خود آغشته و رفتهاند بهاران که شاباش ریزد سپهر کشد رخت ، سبزه به هامون و دشت نگارش دهد گلبن جویبار...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید حامد توکل
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حامد توکل »
بسم الله الرحمن الرحیم انا فتحنالک فتحاً مبیناً ان الحیاه عقیده و الجهاد درود به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی. درود بر روان پاک شهیدان گلگون کفن انقلاب اسلامی و برقراری پرچم لاالهالاالله و محمد رسولالله در سرتاسر جهان. سلام بر تو ای خواهر و برادر که در پشت جبهه مشغول نبرد هستی. سلام بر تو ای مادری که چنین فرزندان خلف و شجاعی به جامعه اسلامی تحویل دادهای، سلام بر تو ای پدر عزیز از دست داده. امروز مورخ 15/12/60 13...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حامد توکل »
بسم الله الرحمن الرحیم انا فتحنالک فتحاً مبیناً ان الحیاه عقیده و الجهاد درود به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی. درود بر روان پاک شهیدان گلگون کفن انقلاب اسلامی و برقراری پرچم لاالهالاالله و محمد رسولالله در سرتاسر جهان. سلام بر تو ای خواهر و برادر که در پشت جبهه مشغول نبرد هستی. سلام بر تو ای مادری که چنین فرزندان خلف و شجاعی به جامعه اسلامی تحویل دادهای، سلام بر تو ای پدر عزیز از دست داده. امروز مورخ 15/12/60 13...
شهدا سال 59 -زندگینامه مفقودالاثر اصغر قادرپناه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز؛ آری! آنانکه درس عشق را در مکتب حسین(ع) آموختند، از کوچههای تاریک گمنامی گذشتند و به سرزمین نور و روشنایی رسیدند. مفقودالاثر یا بهتر است بگوییم جاویدالاثر، اصغر قادرپناه؛ 1/6/1336 در شهرستان نیریز در خانوادهای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود. محیط مذهبی خانواده، از همان کودکی او را در دین و دینمداری، معتقد و مقید پرورش داد. پس از پشت سر گذاشتن دوران کودکی، دوره دبستان...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز؛ آری! آنانکه درس عشق را در مکتب حسین(ع) آموختند، از کوچههای تاریک گمنامی گذشتند و به سرزمین نور و روشنایی رسیدند. مفقودالاثر یا بهتر است بگوییم جاویدالاثر، اصغر قادرپناه؛ 1/6/1336 در شهرستان نیریز در خانوادهای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود. محیط مذهبی خانواده، از همان کودکی او را در دین و دینمداری، معتقد و مقید پرورش داد. پس از پشت سر گذاشتن دوران کودکی، دوره دبستان...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه مفقودالاثر غلامرضا هیبتی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
از غلامرضا میگوییم، از او که فرزند رشید و رنجکشیده روستا بود از او که صلابت و استواری را از کوهها و سخاوت و مهربانی را از دشت فراگرفته بود. وقتی مرزوبوم کشورش را مورد تجاوز دشمن دید، مردانه پای در میدان نبرد گذاشت و رسم بیگانهستیزی ایرانی را به نمایش درآورد. پیامش به متجاوز این بود که ایرانی شیعه علی (ع) اجازه ورود خفاشان شبپرست را به دیار ولایت و نور نخواهد داد. غلامرضا، یکم تیرماه سال...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
از غلامرضا میگوییم، از او که فرزند رشید و رنجکشیده روستا بود از او که صلابت و استواری را از کوهها و سخاوت و مهربانی را از دشت فراگرفته بود. وقتی مرزوبوم کشورش را مورد تجاوز دشمن دید، مردانه پای در میدان نبرد گذاشت و رسم بیگانهستیزی ایرانی را به نمایش درآورد. پیامش به متجاوز این بود که ایرانی شیعه علی (ع) اجازه ورود خفاشان شبپرست را به دیار ولایت و نور نخواهد داد. غلامرضا، یکم تیرماه سال...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید احمد حیدری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید احمد حیدری »
سال 1341 در روستای دهچاه از توابع شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. دوران دبستان را در مدرسه نجفآباد سیرجان گذراند. سپس علاقه به کار باعث شد تا در کنار پدر به امور کشاورزی مشغول شود. 15/4/ 1360 به جمع سربازان غیور کشور در ژاندارمری پیوست و داوطلبانه به جبهه اعزام شد. هنگام رفتن به جبهه از برادراناش خواست تا همچون او سلاح بدست گیرند. محیط مقدس و پاک خانواده مسلمان وی، او و سایر برادراناش را متدین...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید احمد حیدری »
سال 1341 در روستای دهچاه از توابع شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. دوران دبستان را در مدرسه نجفآباد سیرجان گذراند. سپس علاقه به کار باعث شد تا در کنار پدر به امور کشاورزی مشغول شود. 15/4/ 1360 به جمع سربازان غیور کشور در ژاندارمری پیوست و داوطلبانه به جبهه اعزام شد. هنگام رفتن به جبهه از برادراناش خواست تا همچون او سلاح بدست گیرند. محیط مقدس و پاک خانواده مسلمان وی، او و سایر برادراناش را متدین...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید محمدرضا خودستان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمدرضا خودستان »
بسم رب الشهداء و الصدیقین انا لله و انا الیه راجعون بنام خدای عزوجل، آن یگانه، یکتا و بیهمتا که میپرستمش، چون اوست که قابل ستایش است و شریک ندارد و برای او سجده بجا آورم. اینجانب محمدرضا خودستان سرباز حقیر اسلام، البته اگر مورد قبول خداوند بزرگ و صاحب الزمان مهدی موعود(عج) قرار گیرد. واجب دانستم که عاجزانه یک وصیتنامه برای اینکه خطی و یادی از من به جا بماند، قلم را بر این برگ بچرخانم و آنچه از قلبم...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمدرضا خودستان »
بسم رب الشهداء و الصدیقین انا لله و انا الیه راجعون بنام خدای عزوجل، آن یگانه، یکتا و بیهمتا که میپرستمش، چون اوست که قابل ستایش است و شریک ندارد و برای او سجده بجا آورم. اینجانب محمدرضا خودستان سرباز حقیر اسلام، البته اگر مورد قبول خداوند بزرگ و صاحب الزمان مهدی موعود(عج) قرار گیرد. واجب دانستم که عاجزانه یک وصیتنامه برای اینکه خطی و یادی از من به جا بماند، قلم را بر این برگ بچرخانم و آنچه از قلبم...
رویای شهادت
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل میکند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم. بچهها با هم شوخی میکردند و بعضی از آنها میگفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید و ما را حلال کنید. یکی از برادرها به نام آقای حسین راحتی که خیلی شوخ طبع بود، گفت: بچهها من از این عملیات بر نمیگردم. به او گفتم: چطور فهمیدی، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید میشوم!...
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل میکند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم. بچهها با هم شوخی میکردند و بعضی از آنها میگفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید و ما را حلال کنید. یکی از برادرها به نام آقای حسین راحتی که خیلی شوخ طبع بود، گفت: بچهها من از این عملیات بر نمیگردم. به او گفتم: چطور فهمیدی، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید میشوم!...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید اسماعیل چهارراهی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد اسماعيل چهارراهي »
پاکی و زیبایی گلهای بهاری در چهرهاش هویدا بود، او که همراه با بهار در اولین روز از فروردینماه سال ۱۳۴۷ در روستای دهزیر از بخش آباده طشک از توابع شهرستان نیریز، در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. اسماعیل مرد کار بود و باهمت، آنگاهکه دوره دبستان را در مدرسه شهید آیتالله صدرِ روستای دهزیر بهپایان برد، تصمیم گرفت در شغل شریف کشاورزی روزگار خود را بگذراند. تجاوز دشمن را به کشور اسلامی خود برنتافت و به...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد اسماعيل چهارراهي »
پاکی و زیبایی گلهای بهاری در چهرهاش هویدا بود، او که همراه با بهار در اولین روز از فروردینماه سال ۱۳۴۷ در روستای دهزیر از بخش آباده طشک از توابع شهرستان نیریز، در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. اسماعیل مرد کار بود و باهمت، آنگاهکه دوره دبستان را در مدرسه شهید آیتالله صدرِ روستای دهزیر بهپایان برد، تصمیم گرفت در شغل شریف کشاورزی روزگار خود را بگذراند. تجاوز دشمن را به کشور اسلامی خود برنتافت و به...